به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، آیتالله سید ابوالقاسم رضوی در سال ۱۲۴۹ هجری قمری در شهر فرخآباد ایالت اوترا پرادش چشم به جهان گشود. پدر وی، تاجر دینداری به نام «سید حسین رضوی» بود. ابوالقاسم از کودکی به تحصیل علوم دینی تمایل داشت.
تحصیلات ابتدایی او در فرخآباد انجام گرفت و پس از آن برای تحصیل اصول فقه، اصول عقاید، علم تفسیر، علم حدیث و علوم عالی دیگر عازم شهر لکهنو شد و در خدمت فخرالمجتهدین سلطان العلماء سید محمد زانوی ادب زد. او پس از اتمام تحصیلات به «فاضل ابوالقاسم» مشهور شد. سلطان العلماء سید محمد و سید العلماء سید حسین «اجازه امامت» را به او مرحمت کردند.
پس از فراغت از تحصیل، عازم سفر حج بیتالله، ایران و عراق شد. او همراه با برادرانش (سید احمد و سید محمد)، خانواده، پدر، مادر و خویشاوندان به لاهور هجرت کرد. وقتی به شهر لاهور رسید، حاکم لاهور «علی رضا قزلباش» برای هدایت اهالی لاهور پیشنهاد کرد که در آن شهر سکونت کند. او در لاهور سکونت گزید و این شهر، که معروف به منبع جهل بود، به دارالشریعة والعلم موسوم گشت.
در همان دوران، عازم شهر نجف اشرف شد و در درس شیخ مرتضی انصاری شرکت نمود. نظر به صلاحیت علمی او، آیتاللهالعظمی شیخ مرتضی انصاری و آیتالله اردکانی اجازه اجتهاد را به وی مرحمت کردند. پس از زیارت عراق، برای زیارت امام رضا (علیهالسلام) عازم ایران شد و در آنجا ملاقاتهایی با علمای بزرگ داشت. برخی از آنها نیز به او اجازه اجتهاد عطا کردند و سپس از ایران به لاهور برگشت.
این عالم هندی اولین بار در لاهور مدرسهای به نام «مدرسه امامیه» تأسیس کرد؛ جذب طلبهها و اساتید، تهیه کتاب و تأمین همه هزینهها به عهده حاکم لاهور بود.
او با همکاری حاکم، مسجد جامعی در شهر لاهور بنا نمود که در آن نماز جماعت، جمعه و عیدین به امامت آیتالله ابوالقاسم رضوی برگزار میشد و تعداد زیادی از مؤمنان شرکت میکردند.
طبق درخواست او، «قزلباش»، حاکم لاهور، حسینیههای متعددی را بنیانگذاری کرد که به مناسبت ولادت و شهادت ائمه اطهار (علیهمالسلام) در آن حسینیهها مجلس شادی و سوگواری برگزار میشد. آیتالله رضوی در آن مراسم حدود سه تا چهار ساعت احکام و مناقب معصومان را بیان میکرد. در سخنرانی وی افرادی از اقوام مختلف شرکت میکردند؛ زیرا بیان وی طبق آیات و احادیث متفقعلیه بود.
با وجود تمامی مشغلهها، این عالم هندی دست از تصنیف و تألیف برنداشت و آثار متعددی به زبانهای عربی، فارسی و اردو تألیف نمود که از جمله میتوان کتابهای «برهان کتاب البشری»، «شرح مودة القربی همدانی» (دو جلد)، «حقائق لدنی» (شرح خصائص امام نسائی)، «اثبات تعزیه داری»، «شق القمر» (عربی)، «برهان البیان» (اردو)، «زبدة العقائد» (فارسی)، «صیانة الانسان»، «رساله خمس سادات»، «خلاصة الاصول» (عربی) و «تعلیقه بر شرح تجرید علامه» (عربی) را نام برد.
خداوند به او دو فرزند پسر عطا کرد که هر دو را به روحانی شدن تشویق کرد؛ فرزندانش به نامهای «آیتالله سید علی حائری» و «مولانا سید ابوالفضل» شناخته شدند.
حدود یک ماه پیش از وفات، کارهای تصنیف و تألیف را کنار گذاشته بود و گفت که آثارهایی از مرگ مشاهده میکند و باید به سفر آخرت اهتمام بورزد. در ماه ذی حجه سال ۱۳۲۲ هجری قمری وصیتی به فرزندش «آیتالله سید علی حائری» کرد مبنی بر اینکه زهد و تقوا را پیشه کنید. همچنین خواست جنازهاش با کفنی متبرک شده به ضریح امام حسین (علیهالسلام) و عبای یمنی متبرک شده به ضریح پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پوشانده شود.
هفتم محرم سال ۱۳۲۳ هجری قمری حال خوبی داشت ولی در جمع مؤمنان به فرزند دیگر خود «مولانا سید ابوالفضل» خطاب کرد: باید مواظب حال این بنده خدا باشید. وقتی پرسیدند علتش چیست؟ گفت: فکر نمیکنم بیشتر از یک هفته زنده بمانم. چنانچه بعد از آن روز تا چهاردهم محرم زنده ماند. تمامی هفته در سلامتی بود و طبق معمول در مراسم سوگواری شرکت میکرد ولی در همان شب حالش دگرگون شد و در شامگاه چهاردهم محرم به لقای الهی پیوست.
به مناسبت سوگواری او، پرچمهای سیاه نصب شد. مردم لباسهای مشکی بر تن کردند. بعد از نماز ظهر تشییع جنازه برگزار شد و تعداد زیادی از مؤمنان، طلاب، علما و فضلا شرکت کردند؛ طبق وصیت او جنازهاش را بیرون «بهاتی دروازه»، بخش شرقی حسینیه «گامی شاه» واقع در لاهور به خاک سپردند.
منبع: نجوم الهدایة، تحقیق و تألیف مولانا سید غافر رضوی فلک چهولسی و مولانا سید رضی زیدی پهندیروی، ج ۳، ص ۱۴۱ - دانشنامه اسلام مرکز بین المللی میکرو فیلم نور دهلی
نظر شما